ما و خواب

سلام

می دونم که خیلی وقت بود چیزی ننوشته بودم، اما خوب امتحانای میان ترمه دیگه. این بار میخوام راجع به یه چیزی صحبت کنم که خودم درگیرش شدم بد!

همین اولش گفته باشم مطلبم تو هیچ کتاب علمی و مجله‌ی معتبر و سایتهای اینترنتی نیست.

از خود خودمه. دوستان دچار شبهه نشن که این مطلب کاملاً علمیه.

این مسئله ایه که من باهاش درگیرم. اونم چه درگیری!!!

صحبت امروزم راجع به خوابه. نمی دونم تا به حال خواب دیدید؟

همه خواب می‌بینن. اینو دیگه می‌دونم. اما شده تا به حال خوابی ببینید که اذیتتون کنه؟

میدونم همه کابوس  دیدن. اما منظورم کابوسهای خاصیه.

این کابوسها کابوسهای جنسیه!

درست خوندید و منم درست نوشتم. کابوسهای جنسی. کابوسهای جنسی از نظر من خوابهای آشفته ایه که به خاطر افکار و ذهنیت آشفته ی ما به وجود میاد.

چند وقتی بود که حسابی درگیر بودم با خودم و ذهنم و زندگیم و خلاصه هر چی که مربوط به من میشد. ذهنم درگیر مسائل جنسیم بود. دروغ چرا از نظر من ۷۰٪ یه زندگی زناشویی مسائل سکسیه. چون زن و مرد مثل یه لیوان خالی هستند. وقتی نتونن همدیگه رو پر کنن، آبی هم نمی‌مونه که بخوان ازش بخورن. ( اظهارات حکیمانه ی خودم بود ها!)

این شد که ذهنم درگیر شد که بعد از عمل آیا می‌تونم از پس این مساله‌ی خطیر بر بیام و وظایفم رو به خوبی انجام بدم. می دونم اگر نتونم هم به خودم بد کردم و هم به همسرم.

از طرفی فکر میکردم آیا می‌تونم به خاطر هدفی که دارم از این بخش ماجرا صرف نظر کنم و بگم هر چی باداباد....

خلاصه اینکه این یه بخشی از ماجرا بود و بقیه اش رو دیگه حتماً خودتون تجربه کردین و این افکار رو داشتین...

اما موضوع مهم این بود که این افکار باعث میشد وقتی می خوابم خوابهایی ببینم که به کابوس می مونست.

توی این خوابها که همیشه با وسوسه و اغوا شروع میشه، همه چیز اولش مرتب و خوبه و من کسانی رو که اطرافم هستند به شکل‌های مختلف سکسی و در حالت های جنسی مختلف می بینم. شاید هم کسانی رو حتی بهشون فکر هم نکردم.

قراره با شما روراست باشم. پس میگم که این خوابها اولش برام خوشحال کننده است چون من یه پسر کاملم و میتونم اون لذتی رو که تو بیداری ندارم اونجا داشته باشم.

اما وقتی به اوج خوابم میرسم، همه چیز عوض میشه. یه دفعه جای من و اون یکی عوض میشه و من میرم تو قالبی که الان دارم و این اتفاق وحشتناک تا چند دقیقه پیش واسه من لذت بخش بود واسه خودم میفته.

کابوس وحشتناکیه! وقتی میدونی خوابی اما نمیتونی از خواب بیدار بشی و مجبوری تحمل کنی اونهمه زجری رو که تا چند لحظه پیش برات لذت بوده و بس!

امیدوارم تونسته باشم منظورم رو خوب بگم.

نمیدونم هیچکدوم از دوستان تا به حال این مشکل رو داشتن یا نه. دوست دارم نظرات رو در قالب نظر خصوصی هم که شده بدونم و قول میدم اگر نخواید کس از اون باخبر نشه. اما دنبال راه حل هستم.

این خوابا زندگیمو بدجوری بهم ریخته.

کسی نظری نداره؟

یا حق

تفاوت ترنسکشوالیسم و هرمافرودیت

سلام دوستان عزیز!

خدمت همه‌ی بر و بچس خودم سلام و دروووووووووود!

احوالات شما؟ مام ای بدک نیستیم. می‌دونم گله دارید که کم پیدام. اما خوب بهم حق بدید، درس و دانشگاه و کار و درگیری‌های انستیتو و...... خلاصه اینکه تا دلتون بخواد سرم شلوغه. امتحانات پایان ترم هم که دیگه نزدیکه. اما خوب نمیشه شما رو فراموش کرد که! هر چی باشه رفیقی گفتن!

من مخلص همه‌ی شمام هستم. واسه همین طبق قولی که داده بودم، این بار مطلبی رو برات می‌ذارم که فرق ما رو با بچه‌های دوجنسی نشون میده. در واقع ما تعریف خاصی از TS و هرمافرودیت تو ذهنمون نیست. اگر بود متوجه می‌شدیم که اینا زمین تا آسمون با هم فرق دارن.

خوب اینم یه تعریف ساده و خودمونی از این دوتا. امیدوارم منظور رو برسونه.

 

ترنسکشوالیسم (TS)

وقتی یک ترنسکشوالیسم به دنیا می‌یاد، فیزیک بدنی اون هیچ فرقی با یه آدم عادی نداره. یعنی اگر دختر باشه، کاملاً دخترونه و اگر پسر باشه، کاملاً پسرونه است. اما به تدریج وقتی بزرگتر میشه، توی روحیاتش به تضاد برمی‌خوره. مثلاً بچه‌های F to M (Femal to Male یا دختر به پسر) دوست دارن که با اسباب بازی‌های پسرونه بازی کنن، همه اونا رو به اسم‌های پسرونه صدا بزنن و خلاصه اینکه افکار و عقاید پسرونه دارن. یا برعکس، بچه‌های M to F (Male to Femal یا پسر به دختر) دوست دارن که با اسباب‌بازی‌های دخترونه بازی کنن، آرایش کنن، لباسای دخترونه بپوشن و اونا رو به اسم‌های دخترونه صدا بزنن. ناگفته نماند که در تمام این مدت باید یادمون باشه که جسم مثل ساعت کار طبیعی خودش رو انجام میده. یعنی هیچ مشکلی از نظر فیزیکی وجود نداره.

هرچقدر که ما بزرگتر می‌شیم، بیشتر از دنیای اطرافمون می‌فهمیم و واسه همین می‌فهمیم که یه فرقایی با بقیه داریم. اما تقریباً مشکل همه‌ی ما اینه که تا وقتی بچه‌ایم می‌ترسیم افکار و عقایدمون رو ابراز کنیم و وقتی هم که بزرگ می‌شیم، اینقدر بقیه ما رو به شکل یه دختر یا یه پسر دیدن که دیگه باورشون نمیشه ما این شکلی نیستیم و باید برعکس باشیم.

خوب قرار بود درد دل نباشه، پس میریم سر ادامه بحث...

ما از جنسیت خودمون احساس نارضایتی می‌کنیم. یعنی از دختر بودنمون راضی نیستیم، یا بر عکس از پسر بودنمون. (البته چون من خودم FtM هستم شاید الفاظ دختر به پسر یا پسر بودن رو یک کم غلیظ‌تر به کار می‌برم. از این بابات پیش پیش عذر می‌خوام) یعنی دوست داریم که پسر باشیم یا دختر، چون روحیاتمون اینطوره. ولی متأسفانه نیستیم. این میشه که حتی شب‌ها و روزهایی می‌گذره که با نذر و نیاز از خدا می‌خوایم یه معجزه بشه و صبح که از خواب بیدار میشیم پسر یا دختر شده باشیم. اینا رو میگم چون می‌دونم تو تعریف ترنسکشوالیسم مفهومی نداره، اما می‌خوام اصل قضیه براتون جا بیفته. اینطوری میشه که شروع می‌کنیم به نشون دادن رفتارهای جنس مخالفمون که باور داریم خودمون یکی از اونا هستیم و برای ما جنس مخالف نیستن. مثلاً خود من لباسای پسرونه می‌پوشیدم، موهام رو کوتاه می‌کردم و مثل پسرا حرف می‌زدم. سعی می‌کردم هر کاری برادرم می‌تونه انجام بده انجام بدم تا نشون بدم فرقی با اون ندارم. این همون بیماری ایه که بهش می‌گن TS یا ترنسکشوالیسم.

در حقیقت مشکل ما اینه که روحمون با بدنمون تناسب نداره. فقط همین.

 

حالا می‌رسیم به بچه‌های دوجنسی یا هرمافرودیت که من مخلص همه‌اشون هم هستم (و ناگفته نماند آرزو می‌کردم ای کاش یکی از اونا بودم تا کارام سریع‌تر انجام می‌شد.)

 

دوجنسی (هرمافرودیت)

دخترها و پسرها همه دوکروموزومی هستند. یعنی همه یا ژن XX هستند یا XY. اما دختر و پسرهایی هستند که بعد از تولد جنسیت واقعیشون مشخص میشه و همه یه ژن اضافی دارن. یعنی به جای XX و XY، XYY هستن. به این افراد دوجنسی گفته می‌شه. این افراد از نظر فیزیکی هم مشکل دارند. یعنی FtM ها اکثراً یه نشونه‌ای از آلت تناسلی مردونه رو همراه با آلت زنونه دارن. مثلاً ممکنه بیضه داشته باشند. (که من یکی از همین بچه‌ها رو که چنین شرایطی داشت از نزدیک می‌شناسم) در واقع بچه‌های دوجنسی هم آلت تناسلی مردونه رو دارند و هم زنونه رو. اما هر دوشون شکل ناقصی دارند. به همین خاطر این افراد از بچگی شناخته شده هستند و میشه از طفولیت درمانشون کرد. البته به شرطی تشخیص درستی داشته باشی. مثلاً همون دوستی که گفتم، وقتی به دنیا اومد بیضه داشت و آلت تناسلی دخترونه هم داشت. وقتی خانواده‌اش به دکتر مراجعه کردند، دکتر با یه نظر سطحی بیضه‌های اون رو سوزوند و اون به شکل یه دختر بزرگ شد. اما وقتی سنش بیشتر شد، هورمون‌های مردونه‌ای که هنوز تو بدنش فعال بودند، اون رو کاملاً شکل یه پسر در آوردند و بعد اون دنبال کارای عملش رفت و حالا یه پسر کامله.

اما از نظر علمی، قضیه‌ی هرمافرودیت‌ها کاملاً مشخصه. اینم توضیح علمیش:

روی بازوی کوتاه کروموزوم x، ژنی وجود داره به اسم SRY که وقتی جنین 6 هفته داره، بیضه رو تولید می‌کنه و جنین پسر شکل می‌گیره. چون شکل‌گیری دخترانه‌ی نوزاد به طور طبیعی زودتر شروع میشه، با شروع به کار ژن SRY، تبدیل زنانگی پسرفت می‌کنه. حالا با ترشح تستوسترون از بیضه‌ها، آلت، کیسه‌ی بیضه و پیشابراه تشکیل می‌شود. بعد از اون در ماه هفتم و هشتم بارداری بیضه‌ها وارد اسکروتوم می‌شوند. حالا اگر ژن SRY شروع به کار نکنه، تخمدان شکل می‌گیره و دستگاه زنانگی هم شروع به تکمیل رحم و لوله‌های تخمدان می‌کنه. در عین حال، قسمتهایی که مسؤول تولید اعضای تناسلی مردونه هستند، پسرفت می‌کنند. اما از بین نمی‌رند و در داخل بدن به رشدشون ادامه می‌دند.

این بیماری از هر 15 هزار نفر، یک نفر مبتلا داره.

 

خوب امیدوارم جواب سؤالت رو گرفته باشی.

تا آپدیت بعدی یا حق....

سلام به همه بر و بچ!

احوالات شما؟ چون خیلی عجله دارم از همه تشکر میکنم که بهم سر زدن و میرم سر اصل مطلب یعنی بخش آخر مبانی تغییر جنسیت.

تا بعد.

قدم چهارم

عمل و بعد از آن

چندین سال و شاید سال‌های خیلی زیاد باید بگذرد. بخش اصلی تغییر شما رخ داده است. برای برخی تنها بودن در بین دگرجنسی‌ها کفایت می‌کند. اما برای یک ترنسکشوال واقعی، هیچ چیز کافی نیست، مگر انجام عمل جراحی. قدم نهایی SRS (Surgical Reassignment Surgery) یا عمل جراحی در اتاق عمل است. هزینه‌ی SRS معمولاً حدوداً به اندازه‌ی خرید یک ماشین است. اگر می‌توانید ماشینی را نقداً بخرید، می‌توانید SRS را انجام دهید. باید به همین اندازه ثروتمند باشید تا بتوانید این عمل را انجام دهید.

اما حالا، باید با اجتماعات عجیب و غریب قضایی سر و کار داشته باشید، دیگر ترنسکشوال‌ها را ببینید یا حداقل برایشان بنویسید. دست‌کم یک گروه یا نهاد سودمند را بیابید تا به شما کمک کنند یا در مورد هورمون‌تراپی به شما مشاوره دهند. نتیجه‌ی نهایی این است که بهترین جراح را خواهید شناخت. سپس باید به دنبال تهیه‌ی پول عمل باشید که در بسیاری از کشورها، بیمه از زیر بار این مسؤولیت شانه خالی می‌کند.

عمل ساده است. شما دراز کشیده و برای چند ثانیه، چند نفس عمیق می‌کشید. سپس روزهایی را با دردی وحشتناک، خون و فرایند شفابخشی پشت سر می‌گذارید. اگر در طی تمام اینها زنده ماندید، موفق شده‌اید. شما یک ترنسکشوال عالی هستید. یک ترنسکشوال که عملش را انجام داده است. چیزی شگفت‌انگیز و کمیاب را به دست آورده‌اید و حالا دیگر یک قهرمان هستید! به خودتان تبریک بگویید، شما لیاقتش را داشته‌اید.

حالا خفه شید و گوش بدید: در هفته‌های بعد متوجه خواهید شد که عمل، هدفی که اینقدر برایش رنج برده، کار کرده و جنگیده‌اید، چیز زیادی را تغییر نداده است. چیزی که عمل تغییر داده است، کاملاً خصوصی است! تنها مسأله‌ی عمومی که عمل روی آن تأثیر گذاشته این است که به هر حال می‌توانید امیدوار باشید حقوق غیرقابل بحث بیشتر یا کمتری مطالبه کنید و بتوانید فضای بیشتری داشته یا امیدوار باشید که در شرایط بحرانی زندگی‌تان، افراد به شما کمک کنند چون می‌فهمند شما ترنسکشوال هستید و شاید هم.... از شما روی برگردانده و اجازه دهند بمیرید...... همین!

هیچ چیز دیگری در مورد عمل به هیچ طریقی روی زندگی شما یا آنچه که هستید تأثیر نخواهد گذاشت. به هر حال آنچه قبل از عمل زندگی خوانده می‌شد، بعد از عمل هم زندگی خوانده خواهد شد. این را بفهمید. اگر زندگی شما درست شبیه ترنسکشوال‌های تغییرشکل‌یافته به‌وسیله‌ی هورمون قبل از عمل بود، بعد از عمل هم درست به همان نقطه باز خواهد گشت. تنها سود واقعی و تنها دلیل واقعی حتی بعد از عمل، فقط و فقط برای شماست، برای آرامش ذهنی خود شما، اعتماد به نفس‌، هویت جنسی، هورمونی، وظایف ادراری و احساسات خودتان در مورد بدن‌تان. فقط همین. دلیل دیگری وجود ندارد.

بعد از عملتان، زندگی‌تان ادامه پیدا خواهد کرد، درست مثل روزهایی قبل، قبل از اینکه پای خود از در بیمارستان تو بگذارید و این کار را انجام دهید. تفاوتی نیست. شما بالا و پایین‌هایی خواهید داشت، امیدها و شکست‌ها و چیزهای خوب و چیزهای بد. زمانی که برای عمل آماده هستید، تقریباً انتقال از قبل صورت گرفته است. پیش از این هم در مورد شخصیت و جسمانیت خود قبل از اینکه به این شکل صورت پذیرد، پیروز شده‌اید. وقتی برای عمل آماده هستید، از قبل همه چیز تمام شده است. SRS مثل خامه‌ی روی کیک است. آخرین تماس ممکن. نه چیز دیگر.

هر چقدر هم آن را بخواهید و به آن نیاز داشته باشید، باید بدانید که تغییرات تنها برای شما رخ می‌دهند. شما کاملاً قدر آن را می‌دانید. گفتیم، این پیشرفت غیرقابل باوری است. واقعاً هست.

 

خوب دوستان. فرصتم خیلی کمه. آپدیت بعدی بیشتر باهم حرف میزنیم.

یا حق